صابر گل عنبری؛ کارشناس مسائل بین الملل
در بحبوحه یک جنگ ویرانگر در غزه و لبنان، حملاتی دیگر در سوریه و یمن و احتمال آغاز حمله زمینی به لبنان در ساعات و روزهای آتی، بنیامین نتانیاهو امروز طی کلیپی به زبان انگلیسی مردم ایران را خطاب قرار داد که سه محور داشت؛ تحریک ملت ایران علیه حاکمیت؛ القای این نگاه به مردم که اسرائیل میان آنها و نظام حاکم تفکیک قائل است و این که اسرائیل را "همراه" و"حامی" ایرانیان معرفی کند.
اما مهمتر از محتوای کلام نتانیاهو که اگر هم بیان نمیکرد، واضح و روشن بود، کنکاش هدف او از این اقدام در این شرایط است. صرفا انجام عملیاتی روانی در تتمه تهدیدهای اخیر خود علیه ایران یا وانمود این که تهدیدها در سازمان ملل علیه مردم ایران نبوده و حکومت مقصود او بوده است یا مقدمهسازی برای برنامهای که در سر دارند؟
در این شرایط جنگی هیچ سناریویی را به ویژه بدبینانهترین آنها را نباید از نظر دور داشت. فقط چند روز دیگر تا سالگرد حادثه هفتم اکتبر یا طوفانالاقصی مانده است و نتانیاهو در این سالگرد به جای مراسم ماتم و عزا میخواهد احساس جشن و شادی را به جامعه اسرائیل تزریق کند و جنگ لبنان، ترورها و تسریع در حمله زمینی نیز بیارتباط با آن نیست.
اما بسیار بعید است که اسرائیل اگر هم بخواهد، قبل از رساندن جنگ لبنان به نقطهای اطمینانبخش و رضایتبخش اقدامی علیه ایران بکند. تقریبا میتوان گفت هر گونه تحرک اسرائیل در منطقه در آینده بستگی به سرنوشت جنگ لبنان دارد.
بعد از آن هم راهاندازی جنگی علیه ایران بدون آمریکا بسیار بعید است و آمریکا نیز به ویژه در این شرایط انتخاباتی و قبل از رساندن جنگ اوکراین به نقطه شکست روسیه محتمل نیست که بخواهد جنگی گسترده در خاورمیانه (منبع انرژی جهان) راه بیندازد.
سیاست آمریکا پس از جنگ غزه در کنار گستراندن چتر حمایتی برای اسرائیل و دادن نوعی آزادی عمل به آن، به انحای مختلف در حال مدیریت و کنترل شرایط و مهار کنش طرف مقابل برای جلوگیری از وقوع چنین جنگی است و البته ایران هم تا امروز نشان داده است که به هیچ وجه تمایلی برای حرکت در این مسیر ندارد.
کلا جنگ علیه ایران در این شرایط بسیار بعید است، فعلا آمریکا به دنبال این است دو جنگ کنونی را به نفع اسرائیل به سرانجامی برساند و معطوف به آن، اسرائیل را محور نظم امنیتی جدیدی در منطقه قرار دهد و با تکمیل پروژه عادیسازی حلقه محاصره ژئوپلیتیک را تکمیل کند.
اما حملات موردی اسرائیل علیه ایران دور از انتظار نیست، و آن هم دو نوع حمله؛ نخست این که اگر اسرائیل بنا به اطلاعاتی به این جمعبندی نهائی برسد که تهران تصمیم به پاسخ گرفته است، بعید نیست که قبل از آن دست به حملاتی پیشدستانه به نقاط مبدا حملات ایران بزند؛ مانند اتفاقی که در لبنان لحظاتی قبل از عملیات اربعین افتاد.
اما نوع دوم حملات احتمالی اسرائیل میتواند علیه تاسیسات هستهای ایران باشد که آن هم بعید است که قبل از روشن شدن سرنوشت جنگ لبنان اتفاق بیفتد. کما این که بعد از آن هم چنین حملهای تا حدودی میتواند بستگی به برآورد نهایی اسرائیل درباره میزان توانایی خود و آمریکا برای مهار پدافندی پاسخ موشکی و پهپادی گسترده ایران دارد.
از این رو، احتمالا اسرائیل برآورد خود از نتایج مقابله با حملات موشکی و پهبادی قبلی ایران در عملیات «وعده صادق» را به عنوان یک سنجه مهم در نظر بگیرد. اما به نظر نگارنده اگر ایران قصد پاسخ به ترورهای اسرائیل را به زودی داشته باشد و اسرائیل و متحدانش بتوانند با پدافند چند لایه خود این حملات را دفع و یا آسیب ناشی از آن را به حداقل ممکن برسانند، یا خود اسرائیل حملات پیشدستانه «موفقی» برای خنثی کردن پاسخ ایران انجام دهد، میتوان گفت که اسرائیل برای اقدام علیه تاسیسات هستهای و نظامی ایران جریتر خواهد شد و احتمال آن به شکل چشمگیری در آینده افزایش مییابد.
بنابراین اگر قرار بر پاسخ است، تنها در صورتی میتواند مانع اقدام متقابل "جدی" اسرائیل شود که علیه اهداف نظامی آن بسیار موثر باشد؛ به گونهای که تغییر شکل گرفته در ادراک آن را تعدیل کند. در غیر این صورت میتواند مشوق اسرائیل برای اقداماتی آفندی شود.
*نگاه دیگر